ولی قوم او [= ابراهیم]، با وی به گفتگو و ستیز پرداختند؛ گفت: «آیا درباره خدا با من گفتگو و ستیز میکنید؟! در حالی که خداوند، مرا با دلایل روشن هدایت کرده؛ و من از آنچه شما همتای (خدا) قرار میدهید، نمیترسم (و به من زیانی نمی رسانند)! مگر پروردگارم چیزی را بخواهد! وسعت آگاهی پروردگارم همه چیز را در برمیگیرد؛ آیا متذکّر (و بیدار) نمیشوید؟!
و قومش با او به ستيزه پرداختند. گفت: «آيا با من در باره خدا محاجّه مىكنيد و حال آنكه او مرا راهنمايى كرده است؟ و من از آنچه شريك او مىسازيد بيمى ندارم، مگر آنكه پروردگارم چيزى بخواهد. علم پروردگارم به هر چيزى احاطه يافته است. پس آيا متذكّر نمىشويد؟»
قومش با او به گفتگوی بی منطق و ستیز برخاستند، گفت: آیا درباره خدا با من گفتگوی بی منطق و ستیز می کنید و حال آنکه او مرا هدایت کرد؟ و من از آنچه که شما شریک او قرار می دهید نمی ترسم مگر آنکه پروردگارم چیزی را [درباره من] بخواهد، دانش پروردگارم همه چیز را فراگرفته است، آیا [برای فهم توحید] متذکّر نمی شوید؟
و قومش با او به ستيزه برخاستند. گفت: آيا درباره اللّه با من ستيزه مىكنيد، و حال آنكه او مرا هدايت كرده است؟ من از آن چيزى كه شريك او مىانگاريد، نمىترسم. مگر آنكه پروردگار من چيزى را بخواهد. علم پروردگار من همه چيز را در برگرفته است. آيا پند نمى گيريد؟
قوم ابراهیم با او در مقام خصومت و احتجاج برآمدند، گفت: آیا با من درباره خدا محاجّه میکنید؟ و حال آنکه خدا مرا هدایت کرده و هیچ از آنچه شما شریک خدا میخوانید بیمی ندارم مگر آنکه خدا بر من چیزی بخواهد، پروردگار من علمش به همه موجودات محیط است، آیا متذکر نمیشوید؟!
با ورود به سایت می توانید برای این آیه شریفه یادداشت بنویسید.