و هر دو به سوی در، دویدند (در حالی که همسر عزیز، یوسف را تعقیب میکرد)؛ و پیراهن او را از پشت (کشید و) پاره کرد. و در این هنگام، آقای آن زن را دم در یافتند! آن زن گفت: «کیفر کسی که بخواهد نسبت به اهل تو خیانت کند، جز زندان و یا عذاب دردناک، چه خواهد بود؟!»
و آن دو به سوى در بر يكديگر سبقت گرفتند، و [آن زن] پيراهن او را از پشت بدريد و در آستانه در آقاى آن زن را يافتند. آن گفت: «كيفر كسى كه قصد بد به خانواده تو كرده چيست؟ جز اينكه زندانى يا [دچار] عذابى دردناك شود.»
و هر دو به سوی در کاخ پیشی گرفتند، و بانو پیراهن یوسف را از پشت پاره کرد و [در آن حال] در کنار [آستانه] در به شوهر وی برخوردند؛ بانو به شوهرش گفت: کسی که نسبت به خانواده ات قصد بدی داشته باشد، کیفرش جز زندان یا شکنجه دردناک [چه خواهد بود؟!]
هر دو به جانب در دويدند و زن جامه او را از پس بدريد. و شوى آن زن را نزديك در ديدند. زن گفت: جزاى كسى كه با زن تو قصد بدى داشته باشد چيست، جز اينكه به زندان افتد يا به عذابى دردآور گرفتار آيد؟
و هر دو (برای گریختن) به جانب در شتافتند و زن پیراهن یوسف را از پشت بدرید و در آن حال آقای آن زن (یعنی شوهرش) را بر در منزل یافتند، زن گفت: جزای آن که با اهل تو قصد بد کند جز آنکه یا به زندانش برند یا به عقوبت سخت کیفر کنند چه خواهد بود؟