(پدر) گفت: «من از بردن او غمگین میشوم؛ و از این میترسم که گرگ او را بخورد، و شما از او غافل باشید!»
گفت: «اينكه او را ببَريد سخت مرا اندوهگين مىكند، و مىترسم از او غافل شويد و گرگ او را بخورد.»
گفت: بردن او مرا سخت اندوهگین می کند، و می ترسم شما از او غفلت کنید و گرگ، او را بخورد.
گفت: اگر او را ببريد، غمگين مىشوم و مىترسم كه از او غافل شويد و گرگ او را بخورد.
یعقوب گفت: من از آن دلتنگ میشوم که او را ببرید و ترسان و پریشان خاطرم که از او غفلت کنید و طعمه گرگان شود.
با ورود به سایت می توانید برای این آیه شریفه یادداشت بنویسید.